دستاوردِ افزوده

زنده یاد آموزش؛ زنده باد یادگیری!

دستاوردِ افزوده

زنده یاد آموزش؛ زنده باد یادگیری!

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ .... الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ

در عصر اطلاعات، بی سوادان کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند یا بنویسند، بلکه افرادی هستند که نمی ‏توانند یاد بگیرند و بازآموزی کنند.
یادگیری مستمر، فراگیرندگانی مستقل ‏تر، تواناتر و خوداتکا می طلبد که نیازهای دانشی در فعالیت‏ هایشان را خود بشناسند، خود بیابند و خود بفهمند.

آخرین نظرات

۲۹ مطلب با موضوع «مباحث سازمان» ثبت شده است

نیروی انسانی، مهمترین بخش هر سازمان دانسته شده است. نیروی انسانی نقش محرک سازمان و عامل اصلی در رسیدن به اهداف سازمانی را بر عهده دارد. امروزه نیروی انسانی به عنوان محور تحول و عنصر اساسی هر سازمان که متأثر از اطلاعات و ارتباطات عمل می کند، در نظر گرفته می شود. البته نیروی انسانی زمانی میتواند سازمان را یاری دهد که خود از انگیزه بالایی برخوردار باشد. یکی از برنامه های راهبردی و حیاتی مدیریت هر مجموعه افزایش میزان انگیزش کارکنان سازمان است. ایجاد و حفظ انگیزه کارکنان از مهمترین عوامل مدیریتی در توسعه و پیشرفت و بهره وری هر سازمان است. از همین رو شناسایی میزان انگیزه کارکنان و راه های افزایش آن از وظایف مدیران است.

انگیزش در فارسی، اسم مصدر انگیزیدن است و در لغت، به معنای تحریک و ترغیب، تحریض و هیجان آمده است. معادل «انگیزش» در زبان انگلیسی کلمه (Motivation) می باشد. انگیزش با مفاهیمی چون نیاز، میل، علاقه، رغبت، و محرک ارتباط دارد و افراد برحسب علاقه، فرهنگ یا موقعیت خود، از این واژگان استفاده می کنند. البته از نظر علمی مفاهیم نیاز، انگیزه و محرک کاربرد بیشتری دارند. روانشناسان بر این باورند که « انگیزه عاملی است درونی که رفتار فرد را در جهت معینی هدایت می کند و راهنمای اوست برای گزینش کوششی از میان کوشش های ارادی وی» به عبارت دیگر انگیزش را می توان حالتی در افراد دانست که آنان را به انجام رفتار و عمل خاصی متمایل می سازد.

انگیزش بیانگر آن دسته از فرایندهای روانشناختی است که علت برانگیختگی، هدایت و تداوم اعمال ارادی هدفمند است. بر اساس این تعاریف برای شناخت فرایند انگیزش باید به معنای مفاهیمی چون نیازها، انگیزه ها، محرک ها پرداخت و روابط میان آنها را بررسی کرد. انگیزه ها همان پاسخ هایی است که افراد در جواب چراهای رفتارشان می گویند. انگیزه ها عامل آغاز و ادامه فعالیت ها هستند و جهت کلی رفتار هر فرد را معین می سازند. 

انگیزش در یک سازمان به معنای تمایل کارکنان به تلاش بسیار زیاد در جهت هدف های سازمانی است، مشروط بر آنکه این تلاش توان بر آورده ساختن یک یا چند نیاز فردی را داشته باشد. 

در مجموع میتوان گفت در موضوع شناسایی و سنجش عوامل مرتبط با «انگیزه» باید به دو نکته توجه داشت:

2) «انگیزش» فرایندگراست و بر انتخاب، عدم انتخاب و هدف هر کدام توجه دارد.

3) «انگیزش» هم بر چگونگی آغاز رفتار و هم بر چگونگی تداوم یا توقف آن توجه دارد.

 

مثال هایی از نتایج پژوهش در موضوع انگیزش کارکنان:

ابتدا باید توجه داد که ایجاد،حفظ و تقویت انگیزه کارکنان به عوامل بسیار گوناگون و گاه‌ ناشناخته‌ای وابسته است،به همین خاطر شناخت این عوامل و تعیین میزان اثربخشی آن،غالباً دشوار و نیازمند دقت و صحت مبانی علمی و شیوه های اجرایی پژوهش می باشد که ضرورتاً باید توسط پژوهشگران متخصص و با تجربه انجام شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۰۷:۳۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۰۰:۲۶

برای واژه انگلیسی Governance در زبان فارسی معادل های فراوانی مطرح شده است. کلماتی همچون؛ ولایت، حکمرانی، حکمروایی، زمامداری، تدبیر امور، فرمانروایی، راهبری، شهریاری، امارات، و سایر واژه ها. لازم به ذکر است در برخی از معادلها، برای این واژه، مفاهیم و معانی دیگری مستتر است که ممکن است در واژه انگلیسی آن وجود نداشته باشد به این دلیل واژه حکمرانی که از دو بخش " حکم" و " راندن" تشکیل شده، معادل مناسب تری می باشد.

در واقع "حکم" به معنای فرمان، قاعده، مقررات، نظام، تنظیم، قانون، و امثال آن است و "راندن" به معنای اجرا، اعمال قدرت، پیش بردن، راهبری، اداره، هدایت و امثال آن می‌باشد.

لازم به ذکر است که حکمرانی موضوعی است فرا رشته‌ای و میان رشته‌ای، از شاخه‌های مختلف علمی همچون حقوق، جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی، الهیات، روانشناسی و … بهره می‌برد.

بر اساس آنچه در فرهنگ لغات، متون علمی و منابع موثق به زبان فارسی و انگلیسی در مورد اصطلاح حکمرانی آمده است می توان آنرا به صورت زیر تعریف نمود:

حکمرانی: فرایند قاعده گذاری، اجرای قواعد، بررسی، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع و به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوپ ارزشها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور است.

بر اساس این تعریف، تنظیم قوانین و فرآیند‌هایی که بر سبک سیاست‌گذاری و نحوه نقش‌آفرینی کنشگران و ذینفعان در فرآیند سیاست‌گذاری و اعمال قدرت تاثیر می‌گذارد بخشی از وظایف حکمرانی است. بعلاوه موفقیت حکمرانی معمولاً با مشخصه‌هایی از جمله: دستیابی به ارزشها، رضایتمندی، عدالت گستری، مهار فساد، مشارکت، مسئولیت پذیری، اثربخشی، یکپارچگی، و امثال آن سنجیده می‌شود.  

چگونگی دستیابی حکمرانان به چنین قدرتی برای اداره امور عمومی سازمان یا کشور به رویه قابل قبول و یا رویه قابل پیاده شدن حکمرانی در میان ذینفعان اصلی و یا کلیه ذینغعان بر می‌گردد.

 

۲- انواع مدلهای حکمرانی

چگونگی میدان دادن به نظام ارزشی ذینفعان در یک رویه حکمرانی باعث می شود که مدلهای مختلفی از شیوه‌های پیاده سازی حکمرانی در جهان معاصر مطرح باشد از جمله حکمرانی خوب، حکمرانی متعالی، و دیگر شیوه‌های حکمرانی.

 

الف. حکمرانی خوب

" حکمرانی خوب" مفهومی است که توسط سازمانهای بین المللی در اواخر دهه ۱۹۸۰ وارد ادبیات توسعه شده و بر اساس معیارهای خاص، حکمرانی را حاصل تعامل و ارتباط متقابل دولت و کنشگران جامعه مدنی (سازمانهای غیردولتی، بخش خصوصی، گروههای ذی نفوذ و رسانه ها) جهت نیل به توسعه در هر کشوری می‌داند.

معیارهای حکمرانی خوب از نظر این سازمانها عبارت است از: مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخ گویی، وفاق عمومی، حقوق مساوی، اثر بخشی و کارایی و مسئولیت پذیری.

 

ب. حکمرانی سالم

در انتقاد از حکمرانی خوب، حکمرانی سالم به برداشت آزاد و متنوع از شیوه و معیارهای حکمرانی خوب در کشورهای مختلف تاکید دارد و معتقد است که حکمرانی باید مطابق با آداب، رسوم و فرهنگ محلی هر کشور تعریف و سازماندهی شود. البته همچنان معیار اصلی در حکمرانی سالم، همانند حکمرانی خوب، رفاه مردم می باشد.

 

ج. حکمرانی متعالی

به شیوه ای از حکمرانی گفته می شود که مبتنی بر یک نظام ارزشی الهی همچون اسلام برای نیل به سعادت دنیوی و اخروی مردم در یک حوزه جغرافیایی و یا حوزه های گسترده‌تر مطرح می باشد. بر اساس نظریه حکمرانی متعالی، حکومت از آن خداست و تنها اوست که می‌تواند بر انسان حکم براند به این دلیل حکمرانان تا زمانی دارای مشروعیت می‌باشند که از تزکیه نفس و مقبولیت برخوردار بوده و تنها مجری احکام الهی باشند. در حکمرانی متعالی، تنظیم روابط، تبعیت و شیوه فعالسازی ظرفیتهای کنشگران و ذینفعان، بر اساس هدایت الهی و اراده مردمی، شکل می‌گیرد.

 

جهت اطلاع و مراجعه و استفاده:

از انجا که مهمترین شاخصه در حکمرانی متعالی، داشتن مولفۀ تعالی در تک تک حوزه‌های حکمرانی است، مدرسه حکمرانی شهید بهشتی برای پژوهش و تعمیق مفاهیم حکمرانی متعالی اسلامی و آموزش حکمرانان بر پایه این نظریه شکل گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۰ ، ۲۳:۰۴

اِعمال نظارت و انجام کنترل در هر سازمان و تشکیلات و نیز در سطح گسترده تر، در هر حکومتی اجتناب ناپذیر است. اگر در تشکیلاتی نظارت و کنترل صورت نپذیرد، دچار هرج و مرج می شود و به اهداف از پیش تعیین شده خویش دست نخواهد یافت.

بنابر این، نظارت و کنترل از مباحث اصلی در مدیریت و یکی از وظایف مهمی است که تکمیل کننده سایر وظایف به شمار می آید. از این میان، کلمه‌ی کنترل در گفتگوهای روزمره و عوامانه، بیشتر دارای بار معنایی منفی بوده و تداعی‌گر مفاهیمی مانند محدود کردن، مهار کردن و تلاش برای قرار دادن قید و بند بر رفتار دیگران است، اما معنی کنترل در مدیریت سازمان کاملاً متفاوت است و به هیچ وجه دارای بار منفی نیست.

به عبارت علمی و دقیقتر، « کنترل یعنی تلاش سیستماتیک مدیران برای سنجش عملکرد  با استانداردهای از پیش تعیین شده‌ و برنامه‌ها و هدف‌ها». بر این اساس باید مشخص شود که آیا عملکرد و خروجی، مطابق با انتظارات هست یا خیر. طبیعتاً اگر مشخص شد که از هر یک از منابع سازمان می‌توان به شیوه‌ی اثربخش‌تر و کاراتری برای رسیدن به اهداف استفاده کرد، وظیفه‌ی سیستم کنترل مدیریت انجام اقدامات اصلاحی برای افزایش اثربخشی و کارایی منابع خواهد بود.

 

اصطلاحات کنترل و نظارت در کنار پایش گاهی اوقات به‌ عنوان واژه‌هایی مترادف به‌کار گرفته می‌شوند. البته مترادف فرض کردن این سه اصطلاح، در گفتگوهای روزمره و حتی متن‌های مرتبط با مدیریت عمومی، الزاماً اشتباه نیست. اما مهم است که در بحث‌های تخصصی مدیریت و کنترل، به تفاوت این اصطلاحات توجه داشته باشید و آن‌ها را با دقت بیشتری به‌کار ببرید تا سوء‌برداشتی ایجاد نشود. در ادامه توضیح مختصری درباره‌ی هر یک از این سه اصطلاح ارائه می‌شود (تفاوت پایش و کنترل مهم‌تر است و باید آن را جدی‌تر گرفت چون بیشتر پیش می‌آید که افراد مختلف، این دو مفهوم را کاملاً یکسان فرض می کنند)

 

نظارت (Supervision)

نظارت اصطلاحی بسیار عمومی است و معنای آن می‌تواند بسته به فضای گفتگو، متفاوت باشد. مثلاً وقتی کارگری مشغول تمیز کردن خانه است، ممکن است از کسی بخواهید که بر کار او نظارت کند. در چنین حالتی، چندان مشخص نیست که معیارها و استانداردها چه هستند و شما می‌توانید به شکلی سلیقه‌ای، دیدگاه‌ها و انتظارات خودتان را با کارگر در میان بگذارید.

اما در شکل سازمانی معمولاً نظارت، مفهومی گسترده‌تر است و وقتی فرد یا سازمانی بر روی فرد یا گروه یا سازمانی نظارت می‌کند، این حق برایش ایجاد می‌شود که از مجموعه‌ی تحت نظارت، گزارش‌ بخواهد و عملکرد آن‌ها را – بر اساس معیارهای ذهنی یا شفاف و تعریف‌شده – بررسی کند (این‌که در موارد کوتاهی و قصور، چه اتفاقی می‌افتد و ناظر چه اختیاراتی دارد، از موردی به مورد دیگر تغییر می‌کند). به طور کلی، تعریف نظارت و معنای آن بستگی به این دارد که چه کسی آن‌ را در کجا به‌کار ببرد و چه وظایف و اختیاراتی برای ناظر (Supervisor) در نظر گرفته شود.

 

پایش (Monitoring)

در پایش، معیارها عینی‌تر هستند و فرایند به شکلی شفاف تعریف شده است. معمولاً یک یا چند شاخص، تعریف می‌شوند و فرصت و ابزارهای اندازه‌گیری و سنجش هم، فراهم می‌شود. هم‌چنین استانداردها و چارچوب‌های کلی نیز تعریف می‌شود.

در این وضعیت، فرد یا سازمانی که مسئول پایش است، هر زمان شاخص‌ها از محدوده‌ی مجاز خارج شوند و انحراف از مسیر مطلوب وجود داشته باشد، این مسئله را اعلام می‌کند. وظیفه‌ی فرد یا نهادی که مسئول پایش است، معمولاً به اطلاع‌رسانی محدود است و قدرت اجرایی بیشتری در اختیار ندارد.

 

کنترل (Control)

فرایند کنترل بزرگ‌تر و جامع‌تر از نظارت و پایش است؛ چون صرفاً به نظارت و ارزیابی محدود نمی‌شود. فرد یا دپارتمان یا سازمانی که مسئولیت کنترل به آن واگذار می‌شود،  شاخص‌ها و استانداردها و اهداف را تعریف می‌کند. سپس هم‌زمان با نظارت و پایش وضعیت موجود، باید پس از مشاهده‌ی انحراف از اهداف و استانداردها، اقدام اصلاحی (Corrective Action) هم تعریف و اجرا کرده و نتیجه‌ی اقدام‌های اصلاحی خود را نیز بررسی و مانیتور کند.

اقدام اصلاحی ممکن است از جنس تعدیل اهداف و استانداردها و یا تعریف و اصلاح و بهبود روش‌ها و فرایندها باشد.

 

کامل این مطلب را در مأخذ ببینید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۰ ، ۱۰:۰۰