در تعریف سنتی از مهارتهای مورد نیاز مدیران، آنها را در سه گروه کلی فنی، انسانی و ادراکی به شکل کلان تعریف می کنند. مهارت فنی شامل دانش و توانایی در انجام دادن وظایف و مسوولیتهای خاص، مهارت انسانی در داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همکاری و اداره افراد و مهارت ادراکی به توانایی درک پیچیدگیهای کل سازمان و درک همه عناصر و اجزای تشکیلدهنده فعالیت سازمانی بهصورت یک سیستم اشاره میشود. ولی اینگونه تقسیمبندی کلی به موضوع، فقط جنبه اطلاعاتی دارد و با توجه به مصداقی نبودن مهارتها، امکان استفاده کارآمد و هوشمندانه را سلب کرده است و مدیران را به یک دید کلی هدایت میکند.
تهیه، تازه سازی و انتشار انواع و اقسام فهرست ها، جداول و نمودارها شامل عناوین مهارت های کاری و مدیریتی از سوی محققان و مؤسسات مرتبط همراه با توضیحات و توصیه های کاربردی، کمک می کند تا اشخاص باید خود بصورتی هوشمندانه و هدفمند، سبد مهارتی لازم برای خویش را انتخاب و برای کسب آنها بکوشند. بطور نمونه به جدول ذیل نگاهی بیاندازید:
مهارتهای سازمانی | مهارتهای همکاری | مهارتهای ارتباطی |
|
|
|
مهارتهای تفکر انتقادی | مهارتهای خلاقیت |
|
|
همچنین به متن ذیل توجه کنید:
در سال ۲۰۱۵ مهارتهای مدیریتی صرفنظر از تقسیمبندی کلی سهگانه ازسوی مجمع جهانی اقتصاد، به این شرح اعلام شد: توانایی حل مشکلات پیچیده؛ توانایی در هماهنگ شدن با دیگران؛ مدیریت کارکنان؛ تفکر براساس موضوعات بحرانی؛ توانمندی در مذاکره؛ کنترل کیفیت محصول یا خدمات؛ مدیریت بر محور خدمتگزاری؛ قضاوت کردن و تصمیم درست گرفتن؛ گوش دادن موثر؛ خلاق و نوآور بودن.
این گزارش بیان می کرد که توانایی در حل مسائل پیچیده اولین اولویت مدیران است و مدیری که بتواند با چالش پیچیدگی مواجه شود و آن را حل کند، قطعا یک مدیر برجسته می باشد. خوشبختانه این گونه مهارت ها ذاتی نیستند و در طول زمان قابل کسب و تقویت می باشند و معمولاً براساس ترکیبی از مهارت های پایه نظیر تفکر انتقادی و تفکر جانبی ساخته می شوند. ناگفته نماند که چند سال بعد همین مجمع با توجه به روندها و شرایط جدید، در فهرست ده تایی فوق، دو تغییر داده و مهارت های جدیدی را مطرح ساخت:
۱) قابلیت در هوش هیجانی؛ ۲) انعطاف در موضوعات شناختی.
بر این روال، باید منتظر ترکیب جدیدی از مهارتهای مدیران برای آینده نزدیک بود.