•خطاهای شناختی از جمله بحثهای مهم در حوزه مدیریت و روانشناسی محسوب میشوند چرا که در تصمیم گیری و قضاوت افراد از موقعیتها تأثیر میگذارند.
•اکثر خطاهای شناختی به مرور زمان در مغز ما شکل گرفتهاند و ضمن اینکه بسیاری از آنها به بقاء ما کمک کردهاند و یا به فکر کردن سریعتر و تصمیم گیری بهتر مغز ما کمک میکنند، هزینههایی هم به ما تحمیل میکنند.
•این خطاها، هنگام تحلیل و تفسیر و قضاوت در مورد رویدادها ما را به دام خود گرفتار میکنند و باعث میشوند که ما نتوانیم شرایط موجود را به درستی ارزیابی کرده و بهترین گزینهی پیش رو را انتخاب کنیم.
•به فرض اینکه همهی این خطاها را بشناسیم، آیا میتوانیم همهی آنها را از فرایند تصمیم گیری خود حذف کنیم؟ پاسخ به این سوال منفی است. ما معمولاً در بهترین حالت، میتوانیم این خطاها را مهار کنیم.
دو دستۀ اصلی و مهم از خطاهای شناختی عبارتند از:
•سوگیری شناختی(Cognitive Biases) : این سوگیریها میان همۀ انسانها مشترک هستند و معمولا در مرحلۀ ارزیابی روی میدهند. مغز ما نسبت به بعضی مسائل، باورهایی دارد که بر چگونگی تصمیمگیری اثرگذار هستند. مزیت این سوگیریها در این است که سرعت تصمیمگیری را بالا میبرند؛ اما افزایش سرعت، معمولا در هر چیزی میتواند باعث کاهش دقت شود.
•تحریف شناختی(Cognitive Distortions) : در این نوع از خطاها واقعیت بهگونهای دیگر ادراک میشود و معمولاً به هنگام ثبت رویدادها و وقایع در ذهن فرد اتفاق میافتد بنحویکه فرد متقاعد میشود به چیزی باور کند که حقیقت ندارد. این اتفاق، معمولا برای محافظت از فرد در برابر افکار و احساسات منفی رخ میدهد. تحریفهای شناختی، منجر به پیدایش قوانین و فرضیاتی در ذهن فرد میشوند که همواره در زندگی خود سعی میکند آنها را اثبات و تایید کند، اگرچه بارها با موارد متناقض نیز مواجه میشود؛ اما توان پذیرش این تناقضات را نداشته و در جهت اثبات فرضیات درونی خود تلاش میکند.
توضیح هر یک از خطاهای شناختی را در
مأخذ بخوانید.