یکی از نکات مهم در مدیریت و رهبری هر جامعه که بایستی به آن توجه ویژه داشت، این است که روش مدیریت در هر جامعه ای بایستی بر اساس فرهنگ، اصول و ارزشهای حاکم بر آن باشد. در سالهای اخیر نظریه پردازان عرصه ی مدیریت اسلامی در موضوعات مربوط به سبکهای رهبری، اخیراً واژه هایی ازجمله سبک مدیریت و رهبری حکیمانه (یا خردمندانه) را وارد ادبیات مربوط به "مدیریت اسلامی" کرده اند و این نوع سبک جدید که ریشه در آموزه های دینی و اسلامی ما دارد را از طریق مدیریت و رهبری بر قلبها میسر میدانند. به طور ویژه در بیانیه گام دوم انقلاب، مناسبات مدیریتی خردمندانه (یا حکیمانه) به عنوان یکی از پایه های رسیدن به اقتصاد مستقل کشور مورد توجه و تذکر قرار گرفته است.
با توجه به شرایط پیچیده و حساس حاکم بر منطقه، ارتقای سطح آگاهی و شناخت مدیران جمهوری اسلامی نسبت به این نوع شیوه رهبری از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است که نیازمند طراحی و تبیین الگویی عملی و دقیق است. در این راستا شهید سلیمانی که به فرموده رهبر انقلاب اسلامی، پرورش یافته مکتب امام بود، را می توان نماد یک مدیر و فرمانده عالی و صاحب سبک مدیریت حکیمیانه در نظر گرفت. در بیانات رهبر حکیم انقلاب اسلامی نسبت به سردار شهید سلیمانی، آمده است: "به شهید حاج قاسم به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه ی درس آموز نگاه کنیم"(1398)
پزوهشگران مدیریت در دنیای غرب نیز به مفهوم حکمت و خرد (Wisdom) در مدیریت و سازمان توجه داشته و دارند. به عنوان نمونه جملاتی از آنان نقل می شود: حکمت ازجمله ویژگیهای خاص انسان است که به وسیله ی آن بین خوب و بد قضاوت می شود. رایانه ها و ابزارها فاقد حکمت هستند و هرگز توانایی احراز حکمت را نخواهند داشت. حکمت، نشان دهنده استفاده از دانش ضمنی است که در کنار توجه به ارزشها در شرایط سخت و پیچیده، دستیابی به منافع عمومی جامعه نیز حاصل می شود. حکمت، نشانگر آگاهی از وقایع ناشناخته و پیامدهای دانش برای حل مسئله و قضاوت در دنیای واقعی است. حکمت، استفاده صحیح و درک درست از دانش و توجه به پیامدهای اجتماعی است. حکمت، توانایی اقدام صحیح در شرایط بحرانی است.
معنا و مفهوم حکمت در مدیریت و فرماندهی که در نظام معنایی مدیران و فرماندهان تراز انقلاب اسلامی همچون شهید سلیمانی نیز صادق است،عبارت است از: