درک درست یک مفهوم، کلید اجرای موفقیتآمیز آن است. اگر درباره یک مفهوم، پاسخ مناسبی برای سوال «چیستی» آن نداشته باشیم، قطعا پاسخ درخوری برای سوال «چگونگی» پیادهسازی آن نیز نخواهیم داشت. به عبارت دیگر اگر ندانیم مقصد سفرمان کجاست، به هر جایی که برسیم میتوانیم ادعا کنیم آنجا مقصد است. همین موضوع بهظاهر ساده، منجر به خسارات مادی و معنوی زیادی در پیادهسازی مفاهیم نوین مدیریتی در سازمانها گردیده است.
یکی از کجفهمیهای رایجی که درباره تحول دیجیتال وجود دارد، معادل دانستن دیجیتال با فناوری اطلاعات است. صاحب نظران نام این پدیده را «آفت فایند اند ریپلیس (Find & Replace) فناوری اطلاعات با دیجیتال» گذاشتهاند. در این نگاه غلط، افراد هر چه در مورد فناوری اطلاعات میدانند و در گذشته انجام دادهاند را با همان دیدگاه و رویکرد، برای دیجیتال تجویز میکنند. فراموش نکنید فناوری اطلاعات یک موضوع «بخشی» برای سازمانهاست، اما دیجیتال مفهومی «چتری» برای آنها میباشد. تفسیر این جمله می گوید که پیشبرد اجرای ابتکارات فناوری اطلاعات درسازمانها، وظیفه گروهی از کارکنان است، اما پیادهسازی ابتکارات دیجیتال وظیفهای همگانی است. لذا تاکید میکنند تحول دیجیتال نگاهی فراتر و گستردهتر از فناوری اطلاعات دارد که تمامی سازمان و کارکردهای آن را متاثر میسازد. فناوری اطلاعات، بخشی از چتر تحول دیجیتال است؛ اما یکی از مهمترین بخشهای آن.