دستاوردِ افزوده

زنده یاد آموزش؛ زنده باد یادگیری!

دستاوردِ افزوده

زنده یاد آموزش؛ زنده باد یادگیری!

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ .... الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ

در عصر اطلاعات، بی سوادان کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند یا بنویسند، بلکه افرادی هستند که نمی ‏توانند یاد بگیرند و بازآموزی کنند.
یادگیری مستمر، فراگیرندگانی مستقل ‏تر، تواناتر و خوداتکا می طلبد که نیازهای دانشی در فعالیت‏ هایشان را خود بشناسند، خود بیابند و خود بفهمند.

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکمت و مدیریت» ثبت شده است

زندگی فردی و اجتماعی همه انسان ها سرشار و تحت تأثیر تصمیم هاست و حتی بخشی از اوضاع زندگی که به نظر از حوزه اختیار ما بیرون است نیز به تصمیم های دیگران وابسته است. از این رو تصمیم گیری از تأثیرگذارترین مسائل در زندگی هر فرد است. این در حالی است که برای سازمان ها نیز وضع به همین گونه است. می توان گفت که خیر و سعادت و حتی بقای هر سازمان به طور کامل درگروی چگونگی فرایندهای تصمیم گیری در آن سازمان است. مدیران به‌طور مرتب در سازمان با شرایطی که ناگزیر به تصمیم‌گیری هستند مواجه می‌شوند.

مفهوم تصمیم گیری

هر چند در تعاریف ساده، تصمیم گیری را «انتخاب از میان گزینه ها» می شناسند با دقت بیشتر می توان فهمید تصمیم گیری به صورت فرایند انجام میشود. از یک دیدگاه، تصمیم گیری در قالب فرایندی هشت مرحله ای شامل شناسایی مشکل، شناسایی معیار تصمیم، تخصیص وزن به معیار، ارائه گزینه ها، تجزیه و تحلیل گزینه ها، انتخاب یک گزینه، به اجرا درآوردن گزینه و ارزیابی اثربخشی تصمیم، معرفی می شود. البته از دیدگاهی دیگر می توان تصمیم را از اجرای آن جدا کرد؛ در هر صورت، تقسیمات مختلفی از تصمیم گیری ارائه شده است؛ به طور مثال: تصمیمات عادی، تصمیمات اضطراری، تصمیمات راهبردی و تصمیمات عملیاتی؛ همچنین بر اساس تصمیمگیران به دو نوع فردی یا گروهی تقسیم می شود.

تصمیم گیری با رویکرد اسلامی

بطور کلی همه متفکران به نوعی تحت تأثیر جهانبینی خود هستند؛ لذا می توان گفت تصمیم ها برمبنای جهانبینی و با توجه به اهداف اتخاذ می شود. به عنوان مثال در نتیجه آموزه های اسلامی،تغییر هدفِ تصمیم از سود بیشتر به رشد، سبب دگرگون شدن تصمیم های سازمانی می شود. بر این اساس، باورها، اعتقادات و تفکرات هر فرد در تصمیم‌گیریِ وی تاثیر می‌گذارد، لذا شناخت مؤلفه های تصمیم‌گیری در نگرش اسلامی برای مدیرانِ جامعۀ اسلامی ضروری است. 

با نگاهی به آموزه‌های دین اسلام مشاهده می‌شود که برخورداری از «بصیرت» برای «تصمیم‌گیری» بسیار حائز اهمیت است. بصیرت، از نظر لغوی به معنای بینایی است؛ اما در اصطلاح به بینایی قلبی و درونی و درک و فهم عمیق مسائل اشاره دارد. در این استعمال، بُعد معنوی و اندیشۀ انسان، همانند جسم او فرض شده‌‌است که چشم دارد. همان‌گونه که چشم انسان در مقدم‌ترین نقطۀ بدن، او را از حوادث و اتفاقات محیطی پیش رو باخبر می‌کند؛ بصیرت که همان درک و فهم سریع، دقیق و به موقع مسائل است نیز، در حوزۀ مسائل فکری، اعتقادی و اخلاقی رفتاری، انسان را به تشخیص صحیح موقعیت و تصمیم و عمل صحیح راهنمایی می‌کند.

پیامبر اسلام (ص) نیز در تایید ضرورت بصیرت و فهم عمیق در عرصۀ عمل و رفتار، انسانِ فاقدِ بصیرت را کورِ واقعی نامیده‌اند: «لَیْسَ الْأَعْمَی مَنْ یَعْمَی بَصَرُهُ إِنَّمَا الْأَعْمَی مَنْ تَعْمَی بَصِیرَتُهُ. کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور واقعی آن است که دیده بصیرتش کور باشد.»

امام صادق (ع) نیز در تشبیهی دیگر، عمل انسانِ فاقدِ بصیرت را به حرکت انسان در جاده و مسیر اشتباهی تشبیه نموده‌اند که انسان را به مقصد هدایت نمی‌کند؛ بلکه هر قدر سرعت حرکت او بیشتر باشد، از مقصد دورتر می‌شود و تلاش و حرکت او نتیجه‌ای نخواهد داشت: «العامِلُ عَلى غَیرِ بَصیرَةٍ کَالسّائرِ عَلى غَیرِ الطَّریقِ ، و لا یَزیدُهُ سُرعَةُ السَّیرِ مِنَ الطَّریقِ إلاّ بُعداً. کسى که بدون بینش عمل کند، همچون کسى است که در بیراهه رود، چنین کسى هر چه تندتر رود، از راه دورتر مى افتد.»

رهبر حکیم انقلاب اسلامی نیز در موقعیت‌های مختلفی، به جایگاه ویژۀ مسالۀ بصیرت اشاره کرده و این عامل را برای فهم اوضاع و جوانب مختلف مسائلِ پیچیده لازم و ضروری دانسته‌اند.

با مشاهدۀ احادیث گفته شده، می‌توان دریافت، مفهوم بصیرت با تأکید بر سه جنبۀ « بصیرت نسبت به جامعه، بصیرت نسبت به دین و بصیرت نسبت به مسئله » مؤلفۀ محوری در تصمیم‌گیری با رویکرد اسلامی است.

الف) بصیرت در جامعه: درک اوضاع و محیط برای گرفتن هر تصمیمی بویژه تصمیمات مدیریتی بسیار ضروری است. از دیگر سوی در دوران ما پیچیدگی و سرعت تغییر و تحول محیط پی در پی افزایش می یابد؛ لذا در موقعیتی که بیشتر تصمیمات مدیران در محیط های نامطمئن گرفته می شود، لزوم درک کامل محیط بسیار بیشتر می شود و تحقق آن، به بصیر بودن تصمیم گیرنده منوط است..

ب) بصیرت در دین: در اوضاع واقعی و در عرصه عمل، تصمیم گیری اسلامی به دست نمی آید مگر با داشتن بینشی عمیق، کامل و همه جانبه نسبت به اسلام که به کمک آن بتوان اصول اسلام و روح حاکم بر آموزه های مختلف را شناخت. اهمیت این مطلب هنگامی بیشتر آشکار می شود که به قول استاد شهید مطهری بدانیم که همه احکام اسلامی نیز ثابت و قطعی نیست؛ بلکه اسلام دارای اصولی ثابت است که همیشگی است و برخی مسائل دیگر مانند شکل و قالب بوده و اصالت ندارد بلکه متوجه اوضاع زمانه است

ج) بصیرت در مسئله: فهم اولویت‌ها، زوایا و ابعاد مختلف مسائل از محورهای مورد تأکید در این عامل است؛ به عبارت دیگر تنها تصمیم گیرنده بصیر است که می داند هر مسئله ای چقدر نیازمند توجه و بررسی است و در نتیجه از توجه و صرف وقت و هزینه بیش از حد در مسائل عادی جلوگیری می کند و برای مسائل حساس و پیچیده حداکثر بررسی را لازم می داند.

 

 

توضیحات و جزئیات الگو را در مقاله «طراحی الگوی تصمیم گیری با رویکرد اسلامی» بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۰ ، ۱۱:۰۰

یکی از نکات مهم در مدیریت و رهبری هر جامعه که بایستی به آن توجه ویژه داشت، این است که روش مدیریت در هر جامعه ای بایستی بر اساس فرهنگ، اصول و ارزشهای حاکم بر آن باشد. در سالهای اخیر نظریه پردازان عرصه ی مدیریت اسلامی در موضوعات مربوط به سبکهای رهبری، اخیراً واژه هایی ازجمله سبک مدیریت و رهبری حکیمانه (یا خردمندانه) را وارد ادبیات مربوط به "مدیریت اسلامی" کرده اند و این نوع سبک جدید که ریشه در آموزه های دینی و اسلامی ما دارد را از طریق مدیریت و رهبری بر قلبها میسر میدانند. به طور ویژه در بیانیه گام دوم انقلاب، مناسبات مدیریتی خردمندانه (یا حکیمانه) به عنوان یکی از پایه های رسیدن به اقتصاد مستقل کشور مورد توجه و تذکر قرار گرفته است.

با توجه به شرایط پیچیده و حساس حاکم بر منطقه، ارتقای سطح آگاهی و شناخت مدیران جمهوری اسلامی نسبت به این نوع شیوه رهبری از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است که نیازمند طراحی و تبیین الگویی عملی و دقیق است. در این راستا شهید سلیمانی که به فرموده رهبر انقلاب اسلامی، پرورش یافته مکتب امام بود، را می توان نماد یک مدیر و فرمانده عالی و صاحب سبک مدیریت حکیمیانه در نظر گرفت. در بیانات رهبر حکیم انقلاب اسلامی نسبت به سردار شهید سلیمانی، آمده است: "به شهید حاج قاسم به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه ی درس آموز نگاه کنیم"(1398)

پزوهشگران مدیریت در دنیای غرب نیز به مفهوم حکمت و خرد (Wisdom) در مدیریت و سازمان توجه داشته و دارند. به عنوان نمونه جملاتی از آنان نقل می شود: حکمت  ازجمله ویژگیهای خاص انسان است که به وسیله ی آن بین خوب و بد قضاوت می شود. رایانه ها و ابزارها فاقد حکمت هستند و هرگز توانایی احراز حکمت را نخواهند داشت. حکمت، نشان دهنده استفاده از دانش ضمنی است که در کنار توجه به ارزشها در شرایط سخت و پیچیده، دستیابی به منافع عمومی جامعه نیز حاصل می شود. حکمت، نشانگر آگاهی از وقایع ناشناخته و پیامدهای دانش برای حل مسئله و قضاوت در دنیای واقعی است. حکمت، استفاده صحیح و درک درست از دانش و توجه به پیامدهای اجتماعی است. حکمت، توانایی اقدام صحیح در شرایط بحرانی است.

معنا و مفهوم حکمت در مدیریت و فرماندهی که در نظام معنایی مدیران و فرماندهان تراز انقلاب اسلامی همچون شهید سلیمانی نیز صادق است،عبارت است از:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۰ ، ۰۱:۲۰

اهمیت حکمت در مباحث مدیریتی و سازمانی رو به افزایش است. صاحب نظران سازمان برای مواجهه با چالش های جدید ناشی از تطابق با فناوری های پیشرفته و پیامدهای ناشی از مسایل پیچیده اقتصادی و اجتماعی به حکمت سازمانی توجه کرده اند. حکمت به ­عنوان اوج قضاوت عقلانی و اخلاقی، عامل موفقیت در سازمان است و لازمه تحقق آن، استفاده از یادگیری و بکارگیری دانش است، حکمت، فراتر از دانش، تفکری است که ظرفیت لازم مورد نیاز برای اطمینان از آیندۀ بلندمدت سازمان ها را تأمین می کند.  به نظر برخی از اندیشمندان مدیریت، رهبران و کارکنان سازمان از طریق پرورش حکمت می توانند به دانش و مهارت های مرتبط با مسئولیت ها و وظایف خویش توجه کنند و روش اکتساب و بکارگیری خلاقانه آنها را بیاموزند. 

امروزه با توسعه دسترسی به دانش و داده، می توان ادعا کرد که حکمت گمشده اصلی  و نیاز ضروری سازمانها می باشد. حکمت سازمانی، نه تنها توانایی انتخاب مؤثر و به کاربردن دانش مناسب در یک موقعیت خاص را بیان می کند، بلکه توانایی جمع آوری، یکی کردن و ارتباط این دانش با ابزارهای قابل قبول سازمانی را دربرمی گیرد؛ بنابراین، حکمت نه تنها به اعمال افراد نسبت داده می شود، بلکه اگر اکثریت کارکنان به دنبال عمل حکیمانه باشند، سازمان به عنوان یک کل، حکمت محور میشود.

با مطالعه مقالات علمی بین المللی در موضوع حکمت سازمانی، مشخص میشود که در فرهنگ های مختلف، هر یک از پژوهشگران با دیدگاهی خاص به این سازه پرداخته اند به طوریکه درک آنها از حکمت با یکدیگر متفاوت شده است و مفاهیمی چون قضاوتهای ارزشی، استدلال های بنیادین، دانش ضمنی و .... را به حکمت تعبیر کرده اند. البته در مجموع منظور داشته اند که حکمت عموما به عنوان سطح خیلی بالا یا نهایی از فهم و کارکرد انسان است و دغدغه عمومی کارکنان در یک سازمان حکمت محور، مصالح عموم مردم می باشد.

ارسطو معتقد بود حکیم شدن موجب شادشدن فرد میشود و انسان شاد کسی است که در عمل، یک فرد درستکار باشد و فضیلت های اخلاقی را در اولویت کارهایش قرار دهد. از نظر ارسطو، اخلاق جزء لاینفک حکمت است. انجام کار بی منت و درست، عین اخلاق است؛ اما انجام کار با توجه به سود شخصی، مطابق با نظر ارسطو، عین بی اخلاقی است.

در فرهنگ لغت فارسی، حکمت به معنای علم، حلم، راستی، درستی، عدل، کلام موافق حق، معرفت حقایق اشیا و انجام فعل پسندیده آمده است. در روایت ها نیز حکمت به معرفت، بصیرت، آگاهی در دین، اطاعت خدا و شناخت امام تفسیر شده است زیرا این معارف، سعادت بشر را تضمین میکند.

 

حکمت سازمانی

قضاوت، انتخاب و استفاده از دانش خاص در زمینه موضوعی مشخص را «حکمت سازمانی» (Organizational Wisdom)  مینامیم. به عبارت دیگر،حکمت سازمانی به توانایی انتخاب مؤثر و به کاربردن دانش مناسب در شرایط معین، مربوط است. برای روشن شدن این موضوع، چارچوبی در شکل ذیل ارائه میشود که داده، اطلاعات، دانش و حکمت را متمایز میکند و مفهوم حکمت سازمانی را در شناخت اینکه چگونه سازمان میتواند بهترین استفاده را از دانش خود بکند، معرفی میکند.

                                

داده (Data) به عنوان مشخصه ای که ارائه شده و قطعی یا پذیرفته شده است و براساس آن میتوان دربارۀ چیزی استدلال یا از آن نتیجه گیری کرد. داده ها، دریافت های عینی هستند که مواد خام سازه های مرتبه بالاتر به شمار میروند. اطلاعات(Information) ، متشکل از داده هایی پردازش شده است که برای دریافت کننده معنایی دارد یا یک مقدار دانسته یا دریافت شده راجع به آینده یا جزء اقدام ها یا تصمیم های مربوط به آن است. ویژگی مهم استفادۀ معمول از این اطلاعات اینست که قابل انتقال است و میتوان آنها را به بعضی امور مربوط کرد. دانش(Knowledge)، درک روشن اطلاعات است. اطلاعات را تحلیل و ترکیب میکنیم تا آن را کاملا بفهمیم و دانش شکل بگیرد. حکمت (Wisdom) بیش از این است. عمیقتر ، گسترده تر ، آشکار ، مشهود ، روشن ، مبهم ، تجربه شده و ساده و ....؛ همه این ویژگی ها را به طور همزمان دارد. اگر هدف، زندگی بهتر است، هر تعریفی که از حکمت داشته باشیم، داده های زیادتر، اطلاعات بیشتر یا دانش گسترده تر لزوما به سعادت فردی یا موفقیت سازمانی منجر نمی شود. بنابراین، علاوه بر داده و اطلاعات و دانش، آنچه سعادت جامعه و اشخاص را رقم میزند، حکمت است. حکمت برتر از دانستن صرف است و قطعا چیزی کاملا متفاوت را دربرمیگیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۱۲:۰۰