دستاوردِ افزوده

زنده یاد آموزش؛ زنده باد یادگیری!

دستاوردِ افزوده

زنده یاد آموزش؛ زنده باد یادگیری!

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ .... الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ

در عصر اطلاعات، بی سوادان کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند یا بنویسند، بلکه افرادی هستند که نمی ‏توانند یاد بگیرند و بازآموزی کنند.
یادگیری مستمر، فراگیرندگانی مستقل ‏تر، تواناتر و خوداتکا می طلبد که نیازهای دانشی در فعالیت‏ هایشان را خود بشناسند، خود بیابند و خود بفهمند.

آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکمرانی» ثبت شده است

در فرهنگ لغات فارسى از تعارض به عنوان معترض شدن و مزاحم یکدیگر شدن و با هم اختلاف داشتن یاد شده است. تعارض جزئی طبیعی و عادی از زندگی روزمره ما و واقعیتی است که بشر در طول تاریخ با آن آشنا بوده ولی متأسفانه به دلیل عدم مدیریت صحیح، بیشتر به ستیزه جویی و دشمنی مبدل شده است. لذا امروز افراد پیشینه ناخوشایندی از آن دارند و به تعارض به عنوان یک پدیده منفی نگاه میکنند. 
تعارض در سازمان اجتناب ناپذیر است و لزوماً غیر ضروری نیست. تعارض می تواند خلاقیت را بیشتر و نوآوری و تغییر را ترویج دهد و یا ممکن است باعث اتلاف و تحلیل انرژی و منابع سازمان شود. برای مدیریت صحیح تعارض بایستی مدیران آن را به عنوان نیروی دائمی بشناسند و با برخورد سازنده و صحیح در جهت پویائی سازمان، آن را مدیریت نمایند. بنابراین توانائی هدایت و کنترل پدیده تعارض در سازمانها از مهمترین مهارتهای مدیران است که مدیران امروز نیازمند آن هستند.
مدیریت تعارض از یک سو به معنی به حداقل رساندن قدرت تخریبی تعارض است و و از سوی دیگر تعارض را به صورت یک پدیده اثربخش، خلاق،سازنده و سودمند مبدل می سازد. به طور کلی از میان تمام مهارت های مورد نیاز برای اثربخشی مدیران هیچ کدام مهمتر از مدیریت تعارض نیست. تعارض می تواند بر عملکرد سازمان اثرات ناگوار بگذارد یا شرایطی پدید آورد که سازمان بسیاری از نیروهای کارآمد خود را از دست بدهد. استفاده صحیح از تعارض ،موجب بهبود عملکرد و ارتقای سطح سلامتی سازمان می شود و استفاده غیر موثر موجب کاهش عملکرد و ایجاد تشنج و تنش در سازمان می شود .استفاده موثر از تعارض، مستلزم داشتن مهارت در اداره و کنترل تعارض است که به عنوان مدیریت تعارض بیان می شود. برخی تحقیقات نشان داده است که 20 درصد وقت مدیران عالی و میانی صرف برخورد با تعارض می شود. یافته مهمتر آنکه  در بین 25 عاملی که از نظر مدیران،عوامل اصلی در موفقیت شغلی شان بوده، «عامل توانایی برخورد با تعارض» مقام اول را به خود اختصاص داده است. محققان برای مدیریت تعارض پنج سبک اصلی را معرفی کرده اند:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۱۰

حکمرانی در عمومی ترین استعمال، به معنای آنست که حاکمان از رویکرد قبلی به نام حکومت (رویکرد قانونگذاری بالا - پایین ) که به دنبال تنظیم رفتار افراد و نهادها به شکل مشخص و کاملاً جزئی است، به سمت حکمرانی( جایگزینی «اعمال قدرت بر» با « واگذاری قدرت به» ) تغییر مسیر دهند. رویکردی که تلاش دارد تا پارامترهای سیستم را به گونه ای تنظیم کند که افراد و نهادها در درون آن عمل کرده و در نتیجه خودتنظیمی به وجود آمده و سیستم به نتایج مورد نظر دست پیدا کند. برخی نیز حکمرانی را به عنوان «ساختارها و فرآیندهایی که به وسیله آنها افراد جامعه به اتخاذ تصمیمات، تنظیم قوانین و تسهیم قدرت میپردازند» تعریف می کنند.

اوصاف و تعاریف مختلفی برای حکمرانی ذکر شده است:

- حکمرانی مشترک

- حکمرانی مدیریت دولتی جدید،

- حکمرانی خوب (بانک جهانی بکار می برد)

- حکمرانی به عنوان وابستگی متقابل بین المللی،

- حکمرانی سایبرنتیک اجتماعی،

- حکمرانی اقتصاد سیاسی جدید،

- حکمرانی شبکه ای.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۰۰ ، ۰۱:۴۴

یکی از نکات مهم در مدیریت و رهبری هر جامعه که بایستی به آن توجه ویژه داشت، این است که روش مدیریت در هر جامعه ای بایستی بر اساس فرهنگ، اصول و ارزشهای حاکم بر آن باشد. در سالهای اخیر نظریه پردازان عرصه ی مدیریت اسلامی در موضوعات مربوط به سبکهای رهبری، اخیراً واژه هایی ازجمله سبک مدیریت و رهبری حکیمانه (یا خردمندانه) را وارد ادبیات مربوط به "مدیریت اسلامی" کرده اند و این نوع سبک جدید که ریشه در آموزه های دینی و اسلامی ما دارد را از طریق مدیریت و رهبری بر قلبها میسر میدانند. به طور ویژه در بیانیه گام دوم انقلاب، مناسبات مدیریتی خردمندانه (یا حکیمانه) به عنوان یکی از پایه های رسیدن به اقتصاد مستقل کشور مورد توجه و تذکر قرار گرفته است.

با توجه به شرایط پیچیده و حساس حاکم بر منطقه، ارتقای سطح آگاهی و شناخت مدیران جمهوری اسلامی نسبت به این نوع شیوه رهبری از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است که نیازمند طراحی و تبیین الگویی عملی و دقیق است. در این راستا شهید سلیمانی که به فرموده رهبر انقلاب اسلامی، پرورش یافته مکتب امام بود، را می توان نماد یک مدیر و فرمانده عالی و صاحب سبک مدیریت حکیمیانه در نظر گرفت. در بیانات رهبر حکیم انقلاب اسلامی نسبت به سردار شهید سلیمانی، آمده است: "به شهید حاج قاسم به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه ی درس آموز نگاه کنیم"(1398)

پزوهشگران مدیریت در دنیای غرب نیز به مفهوم حکمت و خرد (Wisdom) در مدیریت و سازمان توجه داشته و دارند. به عنوان نمونه جملاتی از آنان نقل می شود: حکمت  ازجمله ویژگیهای خاص انسان است که به وسیله ی آن بین خوب و بد قضاوت می شود. رایانه ها و ابزارها فاقد حکمت هستند و هرگز توانایی احراز حکمت را نخواهند داشت. حکمت، نشان دهنده استفاده از دانش ضمنی است که در کنار توجه به ارزشها در شرایط سخت و پیچیده، دستیابی به منافع عمومی جامعه نیز حاصل می شود. حکمت، نشانگر آگاهی از وقایع ناشناخته و پیامدهای دانش برای حل مسئله و قضاوت در دنیای واقعی است. حکمت، استفاده صحیح و درک درست از دانش و توجه به پیامدهای اجتماعی است. حکمت، توانایی اقدام صحیح در شرایط بحرانی است.

معنا و مفهوم حکمت در مدیریت و فرماندهی که در نظام معنایی مدیران و فرماندهان تراز انقلاب اسلامی همچون شهید سلیمانی نیز صادق است،عبارت است از:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۰ ، ۰۱:۲۰

برای واژه انگلیسی Governance در زبان فارسی معادل های فراوانی مطرح شده است. کلماتی همچون؛ ولایت، حکمرانی، حکمروایی، زمامداری، تدبیر امور، فرمانروایی، راهبری، شهریاری، امارات، و سایر واژه ها. لازم به ذکر است در برخی از معادلها، برای این واژه، مفاهیم و معانی دیگری مستتر است که ممکن است در واژه انگلیسی آن وجود نداشته باشد به این دلیل واژه حکمرانی که از دو بخش " حکم" و " راندن" تشکیل شده، معادل مناسب تری می باشد.

در واقع "حکم" به معنای فرمان، قاعده، مقررات، نظام، تنظیم، قانون، و امثال آن است و "راندن" به معنای اجرا، اعمال قدرت، پیش بردن، راهبری، اداره، هدایت و امثال آن می‌باشد.

لازم به ذکر است که حکمرانی موضوعی است فرا رشته‌ای و میان رشته‌ای، از شاخه‌های مختلف علمی همچون حقوق، جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی، الهیات، روانشناسی و … بهره می‌برد.

بر اساس آنچه در فرهنگ لغات، متون علمی و منابع موثق به زبان فارسی و انگلیسی در مورد اصطلاح حکمرانی آمده است می توان آنرا به صورت زیر تعریف نمود:

حکمرانی: فرایند قاعده گذاری، اجرای قواعد، بررسی، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع و به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوپ ارزشها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور است.

بر اساس این تعریف، تنظیم قوانین و فرآیند‌هایی که بر سبک سیاست‌گذاری و نحوه نقش‌آفرینی کنشگران و ذینفعان در فرآیند سیاست‌گذاری و اعمال قدرت تاثیر می‌گذارد بخشی از وظایف حکمرانی است. بعلاوه موفقیت حکمرانی معمولاً با مشخصه‌هایی از جمله: دستیابی به ارزشها، رضایتمندی، عدالت گستری، مهار فساد، مشارکت، مسئولیت پذیری، اثربخشی، یکپارچگی، و امثال آن سنجیده می‌شود.  

چگونگی دستیابی حکمرانان به چنین قدرتی برای اداره امور عمومی سازمان یا کشور به رویه قابل قبول و یا رویه قابل پیاده شدن حکمرانی در میان ذینفعان اصلی و یا کلیه ذینغعان بر می‌گردد.

 

۲- انواع مدلهای حکمرانی

چگونگی میدان دادن به نظام ارزشی ذینفعان در یک رویه حکمرانی باعث می شود که مدلهای مختلفی از شیوه‌های پیاده سازی حکمرانی در جهان معاصر مطرح باشد از جمله حکمرانی خوب، حکمرانی متعالی، و دیگر شیوه‌های حکمرانی.

 

الف. حکمرانی خوب

" حکمرانی خوب" مفهومی است که توسط سازمانهای بین المللی در اواخر دهه ۱۹۸۰ وارد ادبیات توسعه شده و بر اساس معیارهای خاص، حکمرانی را حاصل تعامل و ارتباط متقابل دولت و کنشگران جامعه مدنی (سازمانهای غیردولتی، بخش خصوصی، گروههای ذی نفوذ و رسانه ها) جهت نیل به توسعه در هر کشوری می‌داند.

معیارهای حکمرانی خوب از نظر این سازمانها عبارت است از: مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخ گویی، وفاق عمومی، حقوق مساوی، اثر بخشی و کارایی و مسئولیت پذیری.

 

ب. حکمرانی سالم

در انتقاد از حکمرانی خوب، حکمرانی سالم به برداشت آزاد و متنوع از شیوه و معیارهای حکمرانی خوب در کشورهای مختلف تاکید دارد و معتقد است که حکمرانی باید مطابق با آداب، رسوم و فرهنگ محلی هر کشور تعریف و سازماندهی شود. البته همچنان معیار اصلی در حکمرانی سالم، همانند حکمرانی خوب، رفاه مردم می باشد.

 

ج. حکمرانی متعالی

به شیوه ای از حکمرانی گفته می شود که مبتنی بر یک نظام ارزشی الهی همچون اسلام برای نیل به سعادت دنیوی و اخروی مردم در یک حوزه جغرافیایی و یا حوزه های گسترده‌تر مطرح می باشد. بر اساس نظریه حکمرانی متعالی، حکومت از آن خداست و تنها اوست که می‌تواند بر انسان حکم براند به این دلیل حکمرانان تا زمانی دارای مشروعیت می‌باشند که از تزکیه نفس و مقبولیت برخوردار بوده و تنها مجری احکام الهی باشند. در حکمرانی متعالی، تنظیم روابط، تبعیت و شیوه فعالسازی ظرفیتهای کنشگران و ذینفعان، بر اساس هدایت الهی و اراده مردمی، شکل می‌گیرد.

 

جهت اطلاع و مراجعه و استفاده:

از انجا که مهمترین شاخصه در حکمرانی متعالی، داشتن مولفۀ تعالی در تک تک حوزه‌های حکمرانی است، مدرسه حکمرانی شهید بهشتی برای پژوهش و تعمیق مفاهیم حکمرانی متعالی اسلامی و آموزش حکمرانان بر پایه این نظریه شکل گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۰ ، ۲۳:۰۴