در فرهنگ لغات فارسى از تعارض به عنوان معترض شدن و مزاحم یکدیگر شدن و با هم اختلاف داشتن یاد شده است. تعارض جزئی طبیعی و عادی از زندگی روزمره ما و واقعیتی است که بشر در طول تاریخ با آن آشنا بوده ولی متأسفانه به دلیل عدم مدیریت صحیح، بیشتر به ستیزه جویی و دشمنی مبدل شده است. لذا امروز افراد پیشینه ناخوشایندی از آن دارند و به تعارض به عنوان یک پدیده منفی نگاه میکنند.
تعارض در سازمان اجتناب ناپذیر است و لزوماً غیر ضروری نیست. تعارض می تواند خلاقیت را بیشتر و نوآوری و تغییر را ترویج دهد و یا ممکن است باعث اتلاف و تحلیل انرژی و منابع سازمان شود. برای مدیریت صحیح تعارض بایستی مدیران آن را به عنوان نیروی دائمی بشناسند و با برخورد سازنده و صحیح در جهت پویائی سازمان، آن را مدیریت نمایند. بنابراین توانائی هدایت و کنترل پدیده تعارض در سازمانها از مهمترین مهارتهای مدیران است که مدیران امروز نیازمند آن هستند.
مدیریت تعارض از یک سو به معنی به حداقل رساندن قدرت تخریبی تعارض است و و از سوی دیگر تعارض را به صورت یک پدیده اثربخش، خلاق،سازنده و سودمند مبدل می سازد. به طور کلی از میان تمام مهارت های مورد نیاز برای اثربخشی مدیران هیچ کدام مهمتر از مدیریت تعارض نیست. تعارض می تواند بر عملکرد سازمان اثرات ناگوار بگذارد یا شرایطی پدید آورد که سازمان بسیاری از نیروهای کارآمد خود را از دست بدهد. استفاده صحیح از تعارض ،موجب بهبود عملکرد و ارتقای سطح سلامتی سازمان می شود و استفاده غیر موثر موجب کاهش عملکرد و ایجاد تشنج و تنش در سازمان می شود .استفاده موثر از تعارض، مستلزم داشتن مهارت در اداره و کنترل تعارض است که به عنوان مدیریت تعارض بیان می شود. برخی تحقیقات نشان داده است که 20 درصد وقت مدیران عالی و میانی صرف برخورد با تعارض می شود. یافته مهمتر آنکه در بین 25 عاملی که از نظر مدیران،عوامل اصلی در موفقیت شغلی شان بوده، «عامل توانایی برخورد با تعارض» مقام اول را به خود اختصاص داده است. محققان برای مدیریت تعارض پنج سبک اصلی را معرفی کرده اند: